آقای مصباح دارای فکر زلال و اندیشه ناب بود.،به همین دلیل دشمن او را هدف گرفت

به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ، شامگاه 26 بهمن ماه 1399، بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، پردیس امام خمینی (ره) گرگان (واحد خواهران)، به مناسبت اربعین عمار انقلاب، علامه محمد تقی مصباح یزدی، میزبان حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم روانبخش، از شاگردان این عالم ربانی و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بود.

در ابتدای این مراسم،  رحیمی نژاد، مسئول نهاد مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دانشگاه فرهنگیان استان گلستان، ضمن عرض خیر مقدم خدمت حجت الاسلام والمسلمین روانبخش، دربارۀ شخصیت علامه مصباح گفت:

« ایشان اندیشمند و شخصیتی بودند که در عصر و زمانی که خیلی از بزرگان حوزۀ علمیه به جای دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های اصیل انقلاب کنار کشیده بودند و مشغول درس و بحث شدند، برای دفاع از این انقلاب همچو عمار در عصر حضرت امیر(ع)، یک تنه به دفاع از این انقلاب و آرمان های اصیل آن مشغول بودند ».

در ادامۀ این  روانبخش به ایراد سخنرانی و پاسخ به سوألاتی دربارۀ زندگی علامه مصباح پرداخت و در این باره اذعان داشت:

« علامه مصباح یزدی شخصیتی بود که اگر بخواهیم او را در چند جمله معرفی کنیم، حکیمانه ترین جملات را دربارۀ ایشان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در پیام تسلیتشان بیان کردند. حدود 22 سال پیش در دومین سال طرح ولایت که خدمت حضرت آقا رسیدیم، ایشان فرمودند:« من چهل سال است که به این مرد ارادت قلبی دارم. ایشان خلا امثال علامه طباطبایی و شهید مطهری را در جامعه پر کردند ».

ایشان یک شخصیتی بودند جامع به تمام معنا. آنطور نبود که فقط فلسفه بلد باشد. ایشان فقیه و حکیم مجاهد بود. حکیم هم که بود اینطور نبود که فقط فلسفه اسلامی بداند.

با فلسفه غرب آشنا بود و آن را نقد می‌کرد. ایشان در حوزه های معرفت شناسی، هستی شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، تفسیر قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، مباحث تربیتی، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، نظام سیاسی، اعلامیه حقوق بشر، نقد حقوق بشر و ارائه حقوق بشر اسلامی صاحب نظر بودند.

آنچه علامه مصباح را به این درجه از حکمت رساند، استعداد خدادادی و پشتکار کم نظیر ایشان در کسب علم و دانش بود. به طوری که ایشان روزانه ۱۵ ساعت کار مطالعاتی انجام می‌دادند و به همین علت است که ایشان در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد می رسند. ایشان از همان ابتدا در پی کسب علوم روز هم بود مانند یادگیری زبان فرانسه و انگلیسی، فیزیک، فیزیولوژی و ... . ایشان زمان شناس بودند. زمانی که در جامعه نیازی پیدا می شد به دنبال رفع آن نیاز می‌رفتند ».

 قاسم روانبخش در ادامه دربارۀ نقش علامه در اسلام سازی دانشگاه ها گفت:

« یکی از کارهایی که بعد از انقلاب شکل گرفت، انقلاب فرهنگی. بود دانشگاه‌ها تعطیل شد و دانشجویان خواستار اسلام سازی کردن دانشگاه‌ها شدند. مرحوم علی شریعتمداری وزیر آموزش عالی وقت و همراهان با راهنمایی امام (ره) برای اسلامی کردن دانشگاه‌ها با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم  وارد گفت‌وگو شدند. نتیجه بحث آن شد که کسی باید این کار را انجام دهد که علاوه بر دانستن علوم قدیم به علوم جدید هم مسلط باشد.

از آنجایی که در آن زمان آیت الله دکتر بهشتی و آیت الله مطهری شهید شده بودند، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای انجام این کار آیت الله مصباح را برگزیدند. بعد از صحبت با آیت‌الله مصباح ایشان با دو شرط تأمین بودجه برای اسلامی‌سازی کردن دانشگاه‌ها و آمدن اساتید دانشگاهی پذیرفتند که این کار را انجام دهند و در پی آن دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تاسیس شد. در این مجموعه بعد از سازماندهی، اساتید مباحث دانشگاهی را مطرح و علامه آنها را اسلامی سازی می‌کرد. اما بعد از حدود هشت ماه کار مفید و شبانه‌روزی در این حوزه، در زمان دولت آقای موسوی بودجه این کار قطع و این کار تعطیل شد ».

در ادامۀ مباحث  روانبخش  به بیان ویژگی‌های اخلاقی علامه پرداخت و گفت:

« دکتر علی مصباح، فرزند علامه مصباح، ۶۰ سال داشت. می گفت در طول زندگی از زمانی که به خاطر دارم یک بار نشد در منزل پدر و مادرمان به هم تو بگویند. همیشه با شما با یکدیگر صحبت می‌کردند. یک بار طی این ۶۰ سال به یاد ندارم که در خانه ما بین مادر و پدر بگومگویی اتفاق بیفتد.

نظم علامه فوق‌العاده بود. شهید بهشتی معروف است به شخصیت منظم. همه در نظم به شهید بهشتی اشاره می‌کردند اما آیت الله رمضانی، یکی از آقایانی که نزدیک شهید بهشتی بود، می‌گفت:« خدمت آیت الله بهشتی رسیدیم و گفتیم چقدر شما خودتان را اذیت می کنید و نظم را رعایت می کنید. ایشان فرمودند نظم می‌خواهید بروید قم آقای مصباح را ببینید ».

در پایان مباحث  قاسم روانبخش در پاسخ به سوالی درباره هجمه های بی نظیری که متوجه حضرت علامه بود گفت:

« پاسخ این سوال را حضرت آقا می دهند:« هر کجا اندیشه ناب و زلال باشد، فکر موثر و تاثیرگذاری باشد، دشمن دقیقاً همان جا را تشخیص می دهد و آنجا را بمباران می‌کند. آقای مصباح دارای فکر زلال و اندیشه ناب بود. به همین دلیل است که دشمن او را هدف گرفته است. با شهید مطهری هم همین کار را کردند ».

اساس کار دشمن این بود که ایدئولوژی انقلاب را که اسلام ناب محمدی (ص) بود را بزند و ایشان با حرکت هایی که روی اصول و مبانی اسلام و انقلاب انجام داد و شاگردانی که تربیت کرد و کتبی که نوشت و مناظراتی که شرکت کرد، باعث شدند ایدئولوژی کسانی که این هدف را داشتند شکست بخورد. آنها هم برای اینکه علامه را از چشم مردم بیاندازند تهمت می زدند. یک شخصیتی با این ویژگی ها را با این کارها از چشم جوان‌های ما انداختند تا سراغ مطالعه کتب ایشان و اندیشه هایشان نروند ».