نیمه پر لیوان
در صحبت های وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، به صورت مکرر و واضحی به اتخاذ سیاست «تقویت کیفیت آموزش در مدارس دولتی ومقابله غیرمستقیم با مدارس پولی» اشاره می شد. اگر این ادعا همراه با ارائه برنامه بود، می توانست جرقه ی امیدی برای نظام تعلیم وتربیت باشد .
به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، مسئول پایگاه بسیج دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر شیراز پیرامون نشست مجازی با وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در یادداشتی بیان کرد :
بسم الله الرحمن الرحیم
حرکت برلبهی تیز قضاوت، اگر دوجانبه ومتعادل نباشد، تبعات سختی را برای نویسنده وخوانندگان به همراه خواهد داشت. از این رو تمام تلاش خود را میکنم که از دایرهی انصاف وتقوای سیاسی خارج نشده و از هردو زاویه، شنیدهها و دیدههای خود را درباره مواضع وزیر پیشنهادی در نشست مجازی بیان کنم.
از این زاویه؛ نیمه پر لیوان!
-مسئولیت اصلی این نظام، تربیت انسان است.
-بخشی از مشکلات ما ناشی از دیدگاه «مصرفی بودن آموزش وپرورش» در بین مسئولین است، حال اینکه هزینهکرد در آموزش وپرورش نوعی سرمایهگذاری است.
-تعامل باهمهی دستگاهها، شرط تحقق تربیت است وهمه زیرساختها باید در خدمت آموزش وپرورش باشد واین دستگاه باید بتواند از سایر دستگاهها مطالبهگری کند.
اینها جملاتیست کم وبیش آشنا برای جامعه فرهنگیان!
درروزگاری که مسئولین وقت آموزش و پرورش، علنا سیاست ابزاری کردن آموزش را در پیش گرفتهاند وبرای نابودی نظام تعلیم وتربیت، مکرر در مکرر قیام میکنند؛ بدیهی است که جامعه فرهنگیان تشنهی چنین جملاتی باشد و مدیری با این ادبیات را حلقهی مفقوده این سیستم بداند!
آقای دکتر باغگلی در مقام حرف ومباحثه، این صلاحیت را نشان دادند، حال باید ببینیم که آیا سیاستهای اجرایی واقدامات عملی نیز برای تحقق این تئوریها در نظر گرفته شده است یا خیر. ودر وهله دوم میزان پایبندی و تعهد ایشان به این تئوریها در مقام عمل به چه اندازه خواهد بود. هرچند عدهای از دوستان، نسبت «شعار» به این اظهارات می¬دهند اما به زعم نویسنده تا زمانی که فرصت اجرا وعمل به شخصی داده نشده، شعارخواندن اظهارات او غیرمنصفانه است!
اگر انتقاد دوستان، عدم ارائه برنامه برای تحقق این اهداف ویا آرمانی وغیرقابل دسترس بودن این تئوریها باشد، قابل تامل است اما صرف تکراری بودن این اظهارات، نمیتواند«شعار بودن» آنها را تائید کند.
در صحبتهای ایشان به صورت مکرر و واضحی به اتخاذ سیاست «تقویت کیفیت آموزش در مدارس دولتی ومقابله غیرمستقیم با مدارس پولی» اشاره میشد. اگر این ادعا همراه با ارائه برنامه بود، میتوانست جرقهی امیدی برای نظام تعلیم وتربیت باشد اما درنشست، برنامههای ملموس وعینی برای تحقق این هدف ارائه نشد!
در حالت خوشبینانه می¬توان اینگونه استدلال کرد که ایشان بنای جلسه را بر بحث و گفتگو حول مسائل کلی نظام تعلیم وتربیت گذاشتهاند وارائه برنامههای عملی را خارج از مقتضای جلسه دیدهاند. در حالت بدبینانه هم میتوان گفت که هنوز اقدام به طرح برنامههای عملی نکردهاند وچه بسا قرار است این تئوریها بازهم در حد حرف باقی بماند! البته به زعم نویسنده، حالت سومی را هم میتوان متصور شد که آن را دیدگاه واقع¬بینانه میداند.
وزیر پیشنهادی، سیاستهای کلی وچارچوبهای فعالیت را مشخص کرده است اما ترسیم اقدامات اجرایی وطرحهای متقن را به کارگروههای تخصصی با در اختیار داشتن زمان کافی واگذار کرده است. دیگر مفهوم پرتکرار ایشان در گفت وگویشان «لزوم پاسخگویی وبازخوردگیری از مخاطب تربیت» بود.
دکتر باغگلی به این مقوله اشاره میکردند که مخاطب تربیت، دانشآموزان و والدینشان هستند و مدارس وسیستم آموزش وپرورش باید در قبال مطالبات آنها پاسخگو باشد. به عبارت دقیقتر، شرط استفاده از امکانات و بودجه توسط سیستم آموزش وپرورش، کسب رضایتمندی از مخاطبین تربیت باشد.
پرواضح است که این مهم میتواند به موازنه مثبت مدارس دولتی در رقابت با مدارس پولی کمک کند اما به شرط آنکه تسهیلات وزمینه لازم در اختیار مدارس دولتی قرار بگیرد و لازمه آن هم ارائه برنامههای عینی وعملی است. البته دست جناب دکتر در این زمینه خالی نبود وراهکارهایی مطرح کردند از جمله کاهش هزینههای اداری واختصاص مازاد آن به افزایش کیفیت آموزشی مدارس و همچنین ارائه سازوکاری برای رشد وارتقای ضروری معلمها؛ به این معنا که برنامهها وقوانینی تصویب شود تا افزایش کیفیت کارمندان آموزش وپرورش و ازجمله معلمان، معلول قطعی وطبیعی آن باشد.
ادامه دارد...