بنویسید دانشجو؛بخوانید دانش آموز بازنشسته
آیا همان دانشجویان نسل اول انقلاب که در کف میدان مبارزه می کردند و الان بر مسند مسئولیت خرد و کلان این جامعه هستند،به دانشجویان نسل جدید میدان می دهند؟ اگر به دانشجو توجه نکنید،اگر به او میدان عمل و میدان نقد ندهید-نقدی که از سر دلسوزی و برای ساختن است-آن وقت محکومید به تخریب علنی توسط دشمن.
معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی پردیس فاطمه الزهرا(س) ساری به مناسبت روز دانشجو در یادداشتی بیان کرد :
روزی میگفتند دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز یک امت قضا میشود...
آن وقت عده ای فقط با یک اشاره امام از جا برمیخواستند و در جامعه ای که هیچ حکومت و مسئولی حامی شأن نبود قیام میکردند و حماسه می آفریدند...
پلی میزنیم به سالهای بعدش...همین روزها...آیا همان نشاط،همان روحیه های انقلابی، همان جنبش ها در بین قشر دانشجویی مان بیشتر شد که نه اصلا به همان میزان پابرجاست؟ اصلا امیدی به ایجاد تحول دارند؟اصلا خود را منشأ اثر گذاری می دانند؟
پس کجا رفت آن جنبشی که خالصانه اصلاح می کرد و هم اصلاح می شد؟
آیا همان دانشجویان نسل اول انقلاب که در کف میدان مبارزه میکردند و الان بر مسند مسئولیت خرد و کلان این جامعه هستند،به دانشجویان نسل جدید میدان میدهند؟
اگر به دانشجو توجه نکنید،اگر به او میدان عمل و میدان نقد ندهید-نقدی که از سر دلسوزی و برای ساختن است-آن وقت محکومید به تخریب علنی توسط دشمن.
در بسیاری از کشور های به اصطلاح متمدن غربی سیاسیون با درگیر کردن ذهن جوانان به لذات سطحی ومسائل پوچ و بی اهمیت، آنها را از تفکر عمیق و دغدغه مندی نسبت به مسائل مهم پیرامون شان و آنچه بر آن جوامع میگذرد،غافل میکند و در قفس تن نگه شان میدارد.رد پایی از غرب زدگی به چشم میخورد! چرا به تعریف دانشجو در فرهنگ خودمان باز نگردیم؟
اینجاست که تفاوت بین نگاه تمدن ها به جوان دانشجو مشخص میشود.
ما چه میگوییم؟ دانشجو از نگاه ما کیست؟
دانشجو یعنی جوان طالب علم،که آینده در دست اوست.وقتی معتقدیم دانشجو آینده ساز است، پس هر آن چیزی که به او مرتبط شود مهم است.اهداف،گرایش ها و بینش های او هم مهم میشود و انحراف هر یک از اینها فاجعه ساز است
که اگر هدف دانشجو از تحصیل دانش در گشایش زندگی فردی و آبادی وضعیت شخصی خود خلاصه شود.در دانشگاه و محیط اطراف خود مشکلی ببیند و بتواند راه حلی ارائه بدهد اما بی تفاوت شانه بالا بیندازد و رد شود منطقش این باشد که چه نفعی به من میرسد، آنجاست که زنگ خطر وقوع یک مصیبت و فاجعه ست.
این روز ها حال و هوای فضای دانشجویی مان چندان خوب نیست.
فرقی نمیکند استاد باشید،دانشجو باشید،مسئول باشید یا حتی یک آدم معمولی. اگر عمیقاً بدانید دانشجو یعنی چه باید نسبت به سرنوشت او حساس باشید!