بگذارید دغدغه تربیت بر لب طاقچه خاک بخورد
دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل آموزش و پرورش است. پس اگر برای دانشجو معلمانِ دانشگاه فرهنگیان، به اندازه بیان خواسته ها و مطالبات ارزش قائل نیستیم انتظار تربیت مبتنی بر آرمان های انقلاب هم نباید از آن ها داشته باشیم. بگذارید دغدغه تربیت را بگذرم بر لب طاقچه تا خاک بخورد. شاید اینجا کسی دلش برای نسل آینده نمی سوزد.
به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان،معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ،مرکز امام خمینی کاشان در یادداشتی بیان کرد:
این روزها برای خود شعر میسرایم:
اهل دانشگاهم
روزگارم بد نیست
تکه ذوقی دارم
خرده عقلی سر سوزن شوقی
مسئولینی دارم بهتر از برگ درخت
درس هایی بهتر از آب روان
و معلمی، که در این نزدیکی است
من شما را دارم...
هر روز با خود میخوانم تا به خود تلقین کنم اوضاع چقدر مطلوب است! البته بعید میدانم وجدان و روحم این مسئله را بپذیرد.
به دنبال مسئولین انقلابی بودیم؛ مسئولینی با دغدغه که به حرف دلمان گوش کند نه حرف خودشان آنهم تحت عنوان جمعی از دانشجو معلمان!
دولت جدید به ما قول مسئولینی مردمی داد. مسئولینی که صدایش از از میان خود مردم باشد؛ به حرف های مردم گوش دهد و با جان و دل، انتظارات و خواسته های آنها را بپذیرد و محقق سازد.
مسئولین محترم! انتظارات شما انتظارات معلمان و دانشجو معلمان نیست هرچند آن را روی کاغذ بنویسید و به دانشجو معلمان بدهید تا آن را بخوانند یا آن را از فیلتر خود رد کنید.
معلمی که نتواند دغدغه و مطالباتش را با زبان خود به مسئولینِ به ظاهر مردمی بگوید چگونه معلمی است؟ معلمی که حتی در مقابل مسئول خود نتواند از مشکلات و چالشهای پیش رو بگوید چگونه چند صباحی دیگر معلمِ دغدغهمند برای تربیتِ دانشآموزانِ نسلِ آیندهِ انقلاب خواهد شد؟
چرا باید از مقامات بالا برایمان متن بیاورند تا اگر روزی در گوشه کنارهای، وزیری را دیدیم آن را از جیب مبارک درآورده و قرائت کنیم و آفرین بگوییم به سو مدیریت و هدر رفت استعداد جوانان مملکت.
مسئولین محترم یادمان نرود برای چه هدفی و چه کسانی خدمتگزار مردم شده ایم!
دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل آموزش و پرورش است. پس اگر برای دانشجو معلمانِ دانشگاه فرهنگیان، به اندازه بیان خواسته ها و مطالبات ارزش قائل نیستیم انتظار تربیت مبتنی بر آرمانهای انقلاب هم نباید از آنها داشته باشیم.
بگذارید دغدغه تربیت را بگذارم بر لب طاقچه تا خاک بخورد.
شاید اینجا کسی دلش برای نسل آینده نمی سوزد.