شهادتت حیات بود
می گویند شهادتت پیام است ؛ اما نه ،شهادتت حیات بود؛در مرگ ناامیدی آدمیانی که معیارهایشان بوی دنیا گرفته بود ، انگار که آمده بودی برایمان داستان دیگری روایت کنی ؛ این بار نه از آن حاج قاسم مقتدر جنگ ها، که از مردانگی مردی که خونش گواه راهش بود مردی که عزت را نه در غرب و دانشگاه و ثروت که در مکتب حسین و زیر لوای یا خامنه ای آموخته بود.
به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهگیان،فاطمه مهدی،عضو شواری گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان،پردیس سهید با هنر همدان در یادداشتی بیان کرد:
برای پدر
بسم الله قاصم الجبارین
به نام عقیق
دی
خبرهای تلخ
به نام بغض ته نشین شدهء گلوها
فخر تاریخ
خون بهای غیرت
شهادت
به نام تو
به نام پدر
از کلاس درس
در ردای معلمی
با یادگار مادرم (س)
و سربند یا خامنه ای در روزگاری که جهان خوب و بد غربال میکند برای آمدن آن یار، به فرمانده شهیدمان، آن رفیق همیشه شفیقِ شهید زنده امام خامن
سلام پدر
سلام بر تو و امتداد قشنگ عاشق بودن
می گویند شهادتت پیام است
اما نه
شهادتت حیات بود؛
در مرگ ناامیدی آدمیانی که معیارهایشان بوی دنیا گرفته بود
انگار که آمده بودی برایمان داستان دیگری روایت کنی
این بار نه از آن حاج قاسم مقتدر جنگ ها، که از مردانگی مردی که خونش گواه راهش بود
مردی که عزت را نه در غرب و دانشگاه و ثروت که در مکتب حسین و زیر لوای یا خامنه ای آموخته بود.
ماهم اهل این دنیاییم!
همین خاک!
اما فاصله ها...
امان از فاصله بابا!
امان از فاصله گناه من تا نگاه تو،
هیایویم تا سکوتت،
غربتم تا قربتت؛
امان از اینجا که من ایستاده ام به آنجا که تویی...
قرار این نبود میدانم!
قرار نبود شکوه آن خون در خفقان گناهمان گم باشد؛
مقتدایمان تنها و
اماممان غایب!
ما عهد پای پیکرت را فراموش کرده ایم بابا!
ما فراموش کرده ایم توبه گناه کرده بودیم از نگاهی که حرام بود،
فراموش کرده ایم قرار شهادت را
که قول رسیدن داده بودیم از پای درس تا بهشت
ما قدرنشناس تر از این حرفهاییم
که تو برایمان قصه عشق بخوانی و ما برای جیب های جوان انقلابی چرتکه نیندازیم
و مارک لباسش را دودوتا چهارتا نکنیم
ما فراموش کردیم شما همان مردترین مرد تاریخ ایرانمان
از جنس لباسهای خاکی و حقوق های ناچیز بود...
ما یادمان رفت!
یادمان رفت عزت در نان حلال بود نه لقمه چرب، سعادت در خدمت بود نه مدیریت،
اما با همین بار شرم و قطره هایی که روی گونه هایمان گواه صداقتند آمده ایم تا بار دیگر لابلای تمام عهد شکنی هایمان عهدی ببندیم
که از مسافت کلاس تا میدان و در روزگاری که دیپلمات، خائن از آب در می آید و خودی، ناخودی
قداست کسوت معلمی را گواه بگیریم که در کلاس درس غیر حقانیت این مسیر نگوییم و جز درسایه تفکری که با آن به عزت رسیدی امیدی را رشد ندهیم و ثروتمندی را بیشتر از فقیری که شما آن را مایه لطف خدا دانستی احترام نکنیم.
و قسم
و قسم به خون ریخته شده در آن خاک غریب کش
که خامنه ای را،
خامنه ای، عزیز جانت را
عزیز جان خود بدانیم...