نظام تعلیم و تربیت فقط به وزارت آموزش و پرورش تقلیل یافته است
ما نظام تعلیم و تربیت را تقلیل دادیم فقط به وزارت آموزش و پرورش و دستگاههای دیگر را به خدمت نگرفتیم، در واقع مفهوم نگاشت نهادی نظام تعلیم و تربیت نداشتیم. در بحث ارتقاء آموزش و پرورش به مثابه امر ملی صرفا در حد یک توصیف مانده در صورتی که از برنامه اجرایی دولت که اتفاقاً بهترین بستر برای این امر است انتظار میرفت، دستگاه های دیگر این وظایف را در قبال آموزش و پرورش داشته باشند.
به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، علی نورا فعال دانشجویی و معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان زابل در یادداشتی عنوان کرد:
اخیراً دولت سند تحول خود را که به نوعی مسیر راهبردی برای ادامه کار میباشد منتشر کرده است؛ قبل از آنکه وارد محتوای آن شویم،اینکه دولت رویکرد خود را نسبت به مسائل و حوزههای مختلف مکتوب و ارائه شده در اختیار ملت گذاشته کار منسجم و خوبی است.
اما جایگاه اجرایی این سند در آموزش و پرورش کجاست؟
طبق ماده ۶۳ برنامه ششم توسعه دولت مکلف است تا در راستای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش عمل کند،در اینجا این سوال مطرح میشود که نسبت این سند با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چیست؟
وارد محتوای آن که میشویم قسمت اول بخشی نگری در امر آموزش و پرورش یک عامل پذیرفته شده است،بخشی نگری یعنی اینکه ما نظام تعلیم و تربیت را تقلیل دادیم فقط به وزارت آموزش و پرورش و دستگاههای دیگر را به خدمت نگرفتیم، در واقع مفهوم نگاشت نهادی نظام تعلیم و تربیت نداشتیم.
در بحث ارتقاء آموزش و پرورش به مثابه امر ملی صرفا در حد یک توصیف مانده در صورتی که از برنامه اجرایی دولت که اتفاقاً بهترین بستر برای این امر است انتظار میرفت، دستگاههای دیگر این وظایف را در قبال آموزش و پرورش داشته باشند.
در سند تحول وظایف همه دستگاهها مشخص شده و بخش های مختلف توصیف و تقریباً اقدامات اجرایی آنها هم مشخص شده است، لذا خود سند تحول دولت بستری مناسب برای این موضوع بود که ما وظایف سایر دستگاهها را نسبت به آموزش و پرورش مشخص کنیم اما در عمل چیزی اتفاق نیفتاده.
نکته دیگر اینکه ادبیات سند اجرایی نیست، سند تحول دولت در بازه زمانی چهار ساله باید کاملاً اجرایی باشد و ویژگی یک سند اجرایی این است که حرف های روشن ،مشخص، شجاعانه و بدون کلیگویی داشته باشد و در آن اقدامات دولت مشخص باشد. حرفهای کلی در اسناد بالادستی زده شده، هنگام مطالعه سند خیلی از موارد از اسناد بالادستی هم کلیتر گفته شده یا بعضا تکرار راهکارهای اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
موضوع مهم دیگر بحث چالش دوم توزیع نامتوازن و هدفمند یارانه آموزشی است؛ عنوان تیتر یعنی من می خواهم با توزیع یارانه آموزشی عدالت آموزشی را برقرار کنم. در واقع سند این را میگوید؛ به طور مثال دولت برای هر دانش آموز سالانه ۱۰ میلیون تومان هزینه میکند آنکه در تهران هست هزینه بیشتری و آن که در شهرستان هست هزینه کمتر می برد، پس دولت کلاً یارانه را از آنها میگیرد و به خودشان میدهد؛و میگوید حالا بروید در یک سیستم بازار گونه خودتان خرید خدمات را انجام بدهید.
حذف یارانه پنهان و تقسیم آن بین افراد مختلف جامعه باعث فشار روی افراد کم درآمد و محروم می شود؛ و همچنین طبق قانون اساسی دولت و حاکمیت موظف است که همه هزینه های تحصیلی تا پایان دوره متوسطه را رایگان در اختیار مردم قرار داده پس چیزی به عنوان یارانه آموزشی که چند جای مختلف عنوان شده کارآمد و اثر گذار نخواهد بود.