یکی از نهاد های متولی تربیت و فرهنگ سازی در کشور، به یقین آموزش و پرورش است
یکی از مهم ترین نهاد های متولی تربیت و فرهنگ سازی در کشور، به یقین آموزش و پرورش است.۱۳ سال از بهترین اوقات زندگی یک انسان در مدرسه سپری می شود؛ این یعنی بهترین فرصت برای تأثیر گذاری. پس از آن عده زیادی در فضای آموزش عالی قرار میگیرند ولی آنجا هم خبری از آگاه سازی، نخبه پروری و ایجاد فضای تعامل و گفتگو نیست؛ در نهایت منجر به این می شود که جوان ایرانی مسلمان ، برای ابراز خواسته اش دست به اعمال غیر اخلاقی و خشونت آمیز بزند.
به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه، فاطمه کاظمی،معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری دانشگاه فرهنگیان، پردیس فاطمه الزهرا(س) اصفهان در یادداشتی بیان کرد:
در روزهای اخیر، شاهد اعتراضات و اغتشاشاتی در خیابان های شهرهایمان بودیم. اعتراضاتی که با فوت غم انگیز خانم مهسا امینی آغاز شد و اندک اندک آتش عداوت براندازان و سلطنت طلبان، سوار بر موج این سوگواری ها و مطالبات به حق گردید و سبب آسیب رساندن به هزاران زیرساخت عمومی و اموال خصوصی شد؛ همچنین جان انسان های بسیاری را گرفت. اعتراضاتی که در ابتدا نسبت به عملکرد گشت ارشاد، انتقاد داشت، اما در نهایت به سمت و سوی خشونت و تخریب و کشته سازی رفت، چیزی که در سالهای اخیر، به وفور، مثالهایی از آن را در کشورمان دیده ایم. در این میان، جوانان زیادی در خیابان ها با جریان معاند همراهی کرده و فریب خوردند.
در این جریانات، همواره احساسات حرف اصلی را زده و هیچ گاه منطق و استدلال برای عدم تکرار آنها در آینده، به کار گرفته نشده است. هیچ گاه کارِ کارشناسی شده برای بررسی ریشه های این خشم نهفته در جوانان و نوجوانان ما، صورت نگرفته است، هیچ متخصصی راجع به عملکرد سیستم تربیتی پرسش جدی نداشته است، نقش خانواده در تربیت این جوانان بررسی نشده است و همواره انگشت اتهام به سوی نیروی انتظامی و نیروی قهریه بوده و آنان مقصر اصلی شناخته می شوند.
گویا یادمان رفته است که در کشور ۴۲ موسسه، نهاد و شورای فرهنگی دایر هستند که وظیفه ی ارشاد در مرحله اول به عهده آنهاست نه نیروی انتظامی. نهادهای ریز و درشتی که هریک، کار را به دیگری محول کرده و یا عملکرد مطلوبی نداشته اند. نهادهایی که هریک، ساز خود را میزنند و چیزی به نام همکاری برای یک اتفاق مفید و موثر در قاموس شان نیست.
یکی از مهم ترین نهاد های متولی تربیت و فرهنگ سازی در کشور، به یقین آموزش و پرورش است. دستگاهی که به طور مستمر ۱۴ میلیون دانش آموز به عنوان مخاطب مستقیم و ۵۶ میلیون مخاطب غیر مستقیم دارد. با دارا بودن ۱۲۰ هزار پایگاه آموزشی در سراسر کشور بیشترین ارتباط و تعامل را با مردم دارد. آموزش و پرورشی که دو برابر بودجه فرهنگی کل کشور را به خود اختصاص داده است و بیشترین کارمندان دولت، نیروی انسانی این نهاد هستند. کودکی و نوجوانی، ۱۳ سال از بهترین اوقات زندگی یک انسان در مدرسه سپری میشود؛ این یعنی بهترین فرصت برای تأثیر گذاری. پس از آن عده زیادی در فضای آموزش عالی قرار میگیرند ولی آنجا هم خبری از آگاه سازی، نخبه پروری و ایجاد فضای تعامل و گفتگو نیست؛ در نهایت منجر به این میشود که جوان ایرانی مسلمان ، برای ابراز خواسته اش دست به اعمال غیر اخلاقی و خشونت آمیز بزند.
آیا زمان آن فرا نرسیده که در این چرخه معیوب بازنگری صورت گیرد تا هر از گاهی، شاهد بروز این خشونت ها از سوی جوانان مان در درگیری ها و اغتشاش ها نباشیم؟! بهتر نیست دستگاه های مسئول از قرار داد های همکاری سوری فراتر رفته و به معنای واقعی برای حل این مشکل دست به کار شوند؟! حتما باید یک مسئله به بحران تبدیل شود تا برایش چاره ای بیندیشیم؟! چند جوان دیگر باید فریب بخورند تا مسئولان ما به خود بیایند؟!