مرکز بسیج دانشجویی

هر کس در جای خود

اخیرا ایده های خوبی از سمت ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش مطرح شده که نوید بخش تحرکات مثبتی در عرصه تعلیم و تربیت است. اما نکته اینجاست که گاها این افراد وظیفه اصلی خود را فراموش کرده و سعی دارند جریان تربیت معلم را به انحصار خود در آورند.

به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان،فاطمه غلامپور،معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی ناظر به مصاحبه جناب اقای نیکزاد ،دبیر ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش بیان کرد:

 

از دیرباز جامعه معلمی از شریف‌ترین و معتمدترین مردمان ایران بوده اند. اولین باسوادان و فرهیختگان جامعه معلمین بودند به طوری که اول انقلاب در کابینه دولت و در مجلس شاهد حضور پر شمار معلمینی بودیم که مردم به واسطه اعتبارشان،آنها را به عنوان حامی و مدافع حقوقشان راهی سکان های اداره کشور می کردند. در دورترین نقاط کشور که حتی در نقشه نامی از آنها به چشم نمی‌خورد، معلمان حکم کدخدا و حلال مشکلات مردم را داشتند. 


این پشتوانه باعث شد با وجود گذشت سال های سال از انقلاب، کماکان معلمان در این جایگاه باقی بمانند.
اما وقوع بحران اخیر و حضور فعال دانش آموزان در آن موجب گردید همه مدعیان فرهنگی ، پرسش های جامعه را به آموزش و پرورش حواله دهند و معلمان را از مقصران اصلی ولنگاری فرهنگی نوجوانان بدانند. 


تا دیروز آموزش و پرورش نزد این افراد صرفا یک دستگاه مصرفی به شمار می‌رفت که دانش‌آموزان را آماده ورود به دانشگاه یا بازار کار می کرد اما بعد از این مسئله، همه به این فکر افتادند که متولی اصلی تعلیم و تربیت آموزش و پرورش است و باید به آن کمک کنند.


اخیرا ایده های خوبی از سمت ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش مطرح شده که نوید بخش تحرکات مثبتی در عرصه تعلیم و تربیت است. اما نکته اینجاست که گاها این افراد وظیفه اصلی خود را فراموش کرده‌ و سعی دارند جریان تربیت معلم را به انحصار خود در آورند.


مثلاً ناظر به بروز معضلات در حوزه عفاف و حجاب، حوزه های علمیه و مبلغان مذهبی از جمله اقشار خاصی بودند که بسیار کم کاری داشته اند و اگر از ابتدا نقش تبیینی و تبلیغی خود را درست ایفا می کردند شاید شاهد این حجم بیزاری از حجاب نبودیم.
اکنون همین اشخاص به جای اینکه سعی در تربیت درست مبلغان دین داشته باشند، طرح ایده می کنند که معلمان و نو معلمان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان در حوزه های علمیه برای آموزش شیوه های تدریس و روش های تربیتی حضور یابند.


آیا این طرح حاصلی جز زیر سوال بردن شأنیت معلم و جایگاه دانشگاه فرهنگیان به عنوان مرکز ثقل نظام تعلیم و تربیت دارد؟
این پرسش بدین جهت مطرح است که بعد از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانشگاه فرهنگیان با هدف تربیت معلمان طراز انقلاب اسلامی تأسیس شد و از همان روز اول تا کنون رهبر معظم انقلاب تنها حامی این دانشگاه بودند.
رهبری معلمی را هنر تلقی می‌کنند و تاکید دارند معلمان باید در همین دانشگاه این هنر را یاد بگیرند.  مسئولین ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش هم اذعان دارند طبق فرمان رهبری، برای اجرایی سازی سند تحول و فعالیت در جبهه فرهنگی، به کمک دستگاه تعلیم و تربیت کشور آمده اند. پس چرا به جای کمک به اصلاح نواقص دانشگاه فرهنگیان، سعی دارند ماهیت اصلی این دانشگاه را منکر شوند؟ 
اگر قرار بود معلمان در حوزه های علمیه روش های تدریس و شیوه های تربیتی را آموزش ببینند، عملا دانشگاه فرهنگیان برای چه امری تاسیس شد؟
اگر بزرگواران آموزش و پرورش را متولی اصلی تعلیم و تربیت می دانند، باید در راستای ارتقای شأن و منزلت این نهاد سرمایه ای و انسان ساز تلاش کنند نه اینکه با چنین بیاناتی، دانشگاه فرهنگیان را بی‌کفایت در امر تربیت معلم تلقی کنند و راهکار تربیت معلم را حضور معلمان به حوزه های علمیه بدانند.
امید است در ادامه، هر نهاد متولی فرهنگ ضمن شناخت رسالت و جایگاه خود، در راستای اهداف سند تحول بنیادین، یاری‌گر آموزش و پرورش در امر تحول فرهنگی باشد.