مرکز بسیج دانشجویی

دست دشمنان در آستین نظام تعلیم وتربیت

بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کرمان در پی اتفاقات یک مدرسه غیرانتفاعی کرمان بیانیه ای صادر کرد.

حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کرمان در پی اتفاقات پیش‌آمده در مدرسه غیر انتفاعی شهر کرمان بیانیه‌ای را در جهت محکوم کردن این اتفاق صادر کرد

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

مقام معظم رهبری: این مسأله‌ى «تهاجم فرهنگى» که ما بارها روى آن تأکید کرده‌ایم، واقعیت روشنى است؛ با انکار آن، ما نمى‌توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. 

 

عدالت واژه‌ای که شاید از پنج حرف تشکیل شده باشد اما یک دنیا حرف را درون خود جا داده است. وقتی کلمه عدالت را بر زبان می‌آوریم داریم از لغتی سخن می‌گوییم که روزگاران دراز آمال و آرزوی بسیاری از نیک مردان تاریخ بوده است؛ یکی از جلوه‌های این عدالت، عدالتی در جغرافیای نظام تعلیم و تربیت کشور است. به تبع این عرصه باید جلوه بروز این عدالت با گستردگی تمام پهنه خاکی کشور باشد و مهر تایید آن را هم می‌توان سخنان همیشگی رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان بر عدالت آموزشی دانست یا حتی ساده‌تر از آن را می‌توان در نگاهی کوتاه و گذرا به سی‌امین اصل قانون اساسی کشور یافت؛ اما متاسفانه این روزها مدارسی با نام‌های غیرانتفاعی و... بر پیکره بی‌جان این عدالت گونه موجود می‌تازند و درد آنجایی دوچندان می‌شود که برخی مسئولین ارشد این عرصه، آموزش و پرورش را همچون کالای مجللی می‌بینند که هر کس تمکن مالی بالاتری دارد باید از کیفیت بالاتر آن برخوردار باشد یا به زبان دیگر (هر که بامش بیش برفش بیشتر)  

 

نکته دردآور دیگر این است که انگار این مدارس جای خارج از ساختار آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران هستند و ساحت‌های تربیتی جداگانه برای خود دارند همین می‌شود که برخی از این مدارس در عرصه‌های فرهنگی، افعالی را انجام می‌دهند که نه تنها بر اساس ارزش‌ها و قوانین این پهنه اسلامی نیستند بلکه جایگاه انسانی کودکان و نوجوانان ما را به پایین‌ترین حد خود تقلیل می‌دهند. 

 

مثال بارز آن را می‌توان در اتفاقات این روزهای مدرسه ای از همین قبیل در شهر کرمان یافت اتفاقی که شاید در وسعت یک مدرسه رخ داده اما همه می‌دانیم که برای اولین بار نبوده و نخواهد بود و مدرسه‌ای که باید کانون تربیت باشد، شده است خانه‌ای برای اشاعه آن چیزهایی که حتی در مدارس غربی هم از ورود آن‌ها به مدرسه جلوگیری می‌کنند. مدرسه‌ای که شاید جلوه‌ای باشد از اتفاقاتی که در وجه غالبی از این گونه مدارس می‌افتد. اما ماجرایی که عمق فاجعه را نمایان می‌سازد این است که تنها چاره‌ای که اندیشیده می‌شود اخراج مدیراین مدرسه می‌باشد که به نظر می‌رسد این فعل تنها برای ساکت کردن کسانی است که به این زخم کهنه دوباره سر باز کرده اعتراضی دارند. 

 

سوالی که پیش می‌آید این است که آیا با این برخورد تغییری در سازوکاری مدارس ایجاد می‌شود؟ خب پاسخ منفی است زیرا در طی این مدت از این گونه رخدادها زیاد اتفاق افتاده است و تعدادی از مسئولین آنها نیز برکنار شده‌اند اما هیچ تغییری در فعالیت‌های مدارس رخ نداده وشاید اینگونه حس می‌شود که سود برخی در پابرجایی این مدارس است. مدارسی که علاوه بر ویران کردن عدالت آموزشی ، دست تهاجم فرهنگی دشمن در آستین نظام تعلیم و تربیت شده‌اند.