مرکز بسیج دانشجویی

یادداشت دانشجویی

آموزش و پرورش پیر و فرسوده است

چگونه دانش آموزان در این ساختار کهنه، توان مقابله با تهاجم فرهنگی را کسب کنند؟ زمانی که نیروهای انقلابی کشور تلاش برای کاشت نهال جوان در اموزش و پرورش دارند، خبر از تصویب افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان تا سقف ۴۰ سال میرسد! بدیهی است ارتباط قوی بین معلم و متعلم زمانی شکل خواهد گرفت که هردو زبان، فهم و احساسات مشترک داشته باشند.

 مرضیه احمدی، معاونت سیاست ورزی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بنت الهدی صدر قزوین در واکنش به حذف محدودیت سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی نوشت :
 

رهبر انقلاب: یقیناً بدون نیروی جوان مؤمنِ پُرانگیزه‌ی پُرتوان، این بارِ سنگین جمهوری اسلامی پیش نخواهد رفت.

یکی از معضلات اساسی آموزش و پرورش که چندین سال است در نظام مسائل آموژش و پرورش طبقه بندی میشود، مسئله فرسودگی نظام آموزشی کشور است. ازدیاد نیروهای فرسوده و ناکارآمد که نشاط جوانی را برای ارتباط با کودکان و نوجوانان و حل مسائل نظام آموزشی کشور  ندارند، به وضوح به چشم می‌خورد. حال به‌جای حل این مسئله، شاهد ریختن هیزم در آتش هستیم !

 

در باغبانی ، اگر کشاورزان آفت ها و علف های هرز را دفع نکنند، حاصل چندانی به‌ دست نمی‌آورند. سیستم بسیار ساده کشاورزی نیازمند  هرس و دفع علوف هرز است، آن وقت نظام آموزشی کشور با این همه پیچیدگی‌، احتیاجی به هرس ندارد؟ حال به جای هرس کردن این نظام، آفت بر آفت هایش اضافه می‌کنید؟

 

آموزش و پرورش در همه بخش هایش ائم از محتوا و ارائه، فرتوت و پیر و فرسوده است و همین فرسایش، عامل اصلی بروز مشکلات و آسیب های اجتماعی است. چگونه دانش آموزان در این ساختار کهنه، توان مقابله با تهاجم فرهنگی را کسب کنند؟ زمانی که نیروهای انقلابی کشور تلاش برای کاشت نهال جوان در اموزش و پرورش دارند، خبر از تصویب افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان تا سقف ۴۰ سال میرسد! بدیهی است ارتباط قوی بین معلم و متعلم زمانی شکل خواهد گرفت که هردو زبان، فهم و احساسات مشترک داشته باشند. آیا معلم و متعلمی با این تفاوت سنی و اختلاف نسل ها، زبان، جهان بینی و ادبیات مشترکی خواهند داشت؟ آیا دانش آموزان ، چنین فردی را که جهان متفاوتی با آنان دارد، به عنوان الگو میپذیرند؟ آیا دانش آموزان نیازمند خلاقیت و ابتکار در ارائه مطالب آموزشی نیستند؟ معلم پنجاه، شصت یا هفتاد ساله، حتی صبر و حوصله تدریس را هم ندارد چه برسد به به‌کارگیری خلاقیت! 

 

چند درصد از دانشجو معلمان ۴۰ ساله در صدد فراگیری نکات و شرکت در دوره ها و کارگاه ها برای افزایش کارآمدی و ارتقای سطح ارائه مطالب درسی خواهند بود؟ چند درصد از آنان دغدغه های جوانان با نشاط برای بهبود و ارتقای کیفیت مدارس را دارا هستند؟ اگر لطمه ای که نظام آموزش و پرورش از این قانون می‌بیند را کنار بگذاریم، آیا با وجود این حجم از جوانان بیکار اما با شوق و نشاط جوانی، جذب بازنشستگان و افراد ۴۰ ساله، معقول است؟ آیا با وجود این تعداد متقاضی برای قبولی در دانشگاه فرهنگیان، جذب افراد پیر و فرسوده در این نظام کار شایسته ای است؟

 

آموزش و پرورش نیاز به ظهور  بافت آموزشی جدید، کارآمد و به روز با نیروی جوان و تازه نفس دارد. امید است در این راستا، قوانین جدید مصوب شده و شاهد تحولات مفیدی در همه ابعاد این نظام باشیم .