مرکز بسیج دانشجویی

یادداشت دانشجویی

معلمی به نرخ کا

به گزارش مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، محدثه عسکری معاونت رسانه زینبیه پیشوا در رابطه با معلم بلاگری در یادداشتی نوشت:

 

بررسی دو روی پدیده‌ای به نام معلم‌بلاگری

 

 معلم بلاگری ممنوع!

 چالش جدید آموزش و پرورش!

 اینفلوئنسر آموزشی!

 دردسر جدید به نام معلم بلاگرها!

 تیغ دولبه معلم بلاگری!

 

 این تیترها، سرتیتر خبرگزاری‌ها در این چند هفته اخیر بودند. قصه از آنجایی شروع شد که دو معلم به دلیل معلم بلاگری اخراج شدند.

اما تمام قصه همین نبود...

پدیده‌ای که روز به روز در دنیای مجازی رو به رشد هست و برخی معلم ها بستری را فراهم کرده‌اند تا چالش‌های ترند اینستاگرام را در کلاس درسشان اجرا کنند و بگویند ببینید معلم‌های این دوره زمانه به این صورت با دانش آموزان رفیق هستند اما شاید خودشان متوجه این موضوع نشوند که با این‌گونه فعالیت ها تجارتی را راه انداخته اند که هدفشان به سخره گرفتن و زیر سوال بردن هویت دانش‌آموزان است.

 

برخی دانش‌آموزانی که معلم خود را الگوی خود قرار داده اند و آنها هم راه و رسم بلاگری را در پیش گرفته‌اند.

پست‌هایی که میلیونی بازدید می‌خورند و فضایی را برای اظهار نظر در مورد شغل معلمی ایجاد می‌کنند تا مخاطب خیال کند که معلمی به همین سادگیست و کلی وقت آزاد دارند که با بچه ها چالش اجرا کنند و فیلم بسازند.

 

در گفتگو با برخی نومعلمان متوجه این قضیه شدم که خیلی از آنها حتی در ساعات آموزشی فرصت تصحیح و چک کردن فعالیت ها و تکالیف کلاس های درس شلوغ ۳۰...۴۰ نفره را پیدا نمی‌کنند، چه برسد به اینکه دوربینی در دست بگیرند و فیلمبردار ماجرای کلاس شوند.

 

انگار معلم بلاگرها شب‌ها قبل از خواب دغدغه آموزش بچه‌ها با روش‌های خلاقانه را ندارند و به دنبال چالش‌ جدید می‌گردند تا ۲۰ بار در کلاس اجرا کنند و پس از رسیدن به نتیجه دلخواه کا روی کا بگذارند.

 

اما از آن سوی ماجرا معلمانی هستند که الگوی دانشجومعلمانی قرار دارند که کلاس‌های درس دانشگاه فرهنگیان خلا آنها را پر نمی‌کند، زیرا دانشگاه فرهنگیان صرفا مبدا تبادل مبانی نظری و ایدئولوژیک می‌باشد که در کارزار مدرسه این مبانی کاربردی ندارند و بعد از ۴ سال کوله بار دانشجومعلم و نومعلمِ خروجی دانشگاه فرهنگیان از یک الگوی عملی و عینی خالیست و مواد آموزشی فرهنگیان بر اساس رویکرد عملی در کلاس درس نوشته نشده است. دانشجومعلمان با دنبال کردن صفحه های آموزشی مفید و مشاهده تجربه نگاری معلمان با رویکرد تربیتی، با روش‌های تدریس نوین و خلاق، شعرها و فعالیت های جدید آموزشی، مشکلات آموزشی اعم از اختلالات یادگیری، مشکلات رفتاری، شرایط زیستی و آداب و رسوم مناطق مختلف و یا حتی لحظه های شیرین معلمی با رعایت و حفظ حریم شخصی دانش‌آموزان آشنا می‌شوند، تجاربی که در هیچ کتابی نوشته نشده است، بنابراین این مسئله را نمی‌توان با ممنوعیت فعالیت معلمان در فضای مجازی حل کرد.

 

حال چگونه می‌توان معلمان سراسر کشور را دور هم جمع کرد و گفتگو کرد و یا تجارب سال‌های خدمتشان را گردهم آورد؟!

قطعا بستری اثرگذارتر از بستر جهانی در دنیای امروزی پیدا نمی‌شود که بتوان با معلم های سراسر کشور و جهان حتی معلم عشایری با کلاس چندپایه و مختلط و تجربه های متفاوت ارتباط برقرار کرد. 

بیشتر از همه چیز در این روزها متوجه این قضیه می‌شویم که چقدر وجود یک بستر برای تجربه نگاری معلمان و اصلاح این فرایند لازم است تا در قالب فضای مجازی و به اقتضای آن شبکه، اسم بلاگر را روی هر معلمی نگذاریم.

 

اما سوال اصلی اینجاست انگشت اتهام برای به وجود آمدن همچین لفظی و اینگونه فعالیت ها به سوی کیست؟

شخص معلم و یا وزارت آموزش و پرورش! 

درآمد خوب بلاگری یا بودجه کم آپ!